10 آبجکشن رایج در بازاریابی شبکهای و روش حل هرکدام
- تعداد کسانی که در سازمان شما ثبت نام میکنند ارتباط مستقیمی با تعداد آبجکشن هایی دارند که شما میتوانید حل کنید.
- در این مقاله راهکار پیشگیری و دلیل به وجود آمدن و راهکار عملی حل 100 آبجکشن رایج در بازاریابی شبکه ای را می آموزید.
- این آبجکشن ها شامل آبجکشن های فعلی افراد سازمانتان هم میشود که با حل شدن آبجکشن کار را کاملا جدی میگیرند.
- با یادگیری روش صحیح حل این آبجکشن ها حتی میتوانید کسانی که قبلا پرزنت شدند را نیز متقاعد کنید و ثبت نامشان را انجام دهید.
بازاریابی شبکهای یکی از بهترین فرصتها برای کسب درآمد و رشد شخصی است، اما بسیاری از افراد قبل از شروع یا در مراحل اولیه، با موانع ذهنی و اعتراضات رایج (آبجکشنها) روبهرو میشوند. این موانع معمولاً ناشی از ترس، باورهای محدودکننده، تجربههای منفی گذشته یا اطلاعات ناقص هستند و میتوانند انگیزه و اعتماد به نفس فرد را کاهش دهند.
در این مقاله، ما ۱۰۰ آبجکشن رایج در بازاریابی شبکهای را بررسی کردهایم و برای هر یک، سه بخش کلیدی ارائه شده است:
-
دلیل شکلگیری آبجکشن – چرا فرد این مانع ذهنی را تجربه میکند؟
-
راهکار پیشگیری – چگونه میتوان قبل از ایجاد این مانع از آن جلوگیری کرد؟
-
راهکار عملی حل آبجکشن – چه اقداماتی برای غلبه بر این مانع مؤثر است؟
هدف این مقاله این است که با ارائه راهکارهای عملی و قابل اجرا، اعتماد به نفس شما افزایش یابد، مسیر شروع کار هموار شود و بتوانید تیم خود را با قدرت هدایت کنید. مطالعه این مقاله به شما کمک میکند تا نه تنها خود را برای ورود به بازاریابی شبکهای آماده کنید، بلکه موانع ذهنی و عملی را به فرصت تبدیل کنید و با دید باز مسیر موفقیت را دنبال کنید.
۱. «بازاریابی شبکهای کلاهبرداری است»
- دلیل: این باور معمولاً از تجربههای منفی اطرافیان، اخبار رسانهای یا شنیدههای پراکنده شکل میگیرد. وقتی یک یا چند مورد کلاهبرداری یا شرکتهای غیرقانونی در رسانهها مطرح میشوند، افراد تمایل دارند این تجربهها را به کل صنعت تعمیم دهند و نتیجه میگیرند همه شرکتها نامعتبر هستند. در نتیجه قبل از بررسی، دید منفی شکل میگیرد.
- پیشگیری: از ابتدا اطلاعات شفاف و مستند درباره شرکت، مجوزها، سابقه و پلن درآمدی ارائه کنید. تیمها و مدیران موفق را معرفی کنید و تفاوت بین شرکتهای قانونی و طرحهای هرمی غیرقانونی را صریح توضیح دهید. محتوای آموزشی رسمی، قراردادها و گواهیها را در دسترس قرار دهید تا مخاطب بتواند تصمیم آگاهانه بگیرد.
- راهکار عملی: داستانهای واقعی از اعضای موفق منتشر کنید، نمونههای مالی و فاکتهای قابل راستیآزمایی ارائه دهید و رویدادهای حضوری یا وبینارهایی برگزار کنید تا مخاطب پشتصحنه را ببیند. دعوت به ملاقات با مشاور یا ارائه گزارش عملکرد شرکت راه اعتمادسازی است.
۲. «من وقت کافی ندارم»
- دلیل: بسیاری افراد تصور میکنند بازاریابی شبکهای نیازمند کار تماموقت و ساعتهای طولانی است. این تصور وقتی با سبک زندگی شلوغ ترکیب شود، باعث میشود افراد علاقهمند از اقدام منصرف شوند، چون فکر میکنند نمیتوانند زمان لازم را تأمین کنند.
- پیشگیری: از مراحل ابتدایی نشان دهید که میتوان با روزی ۲۰–۳۰ دقیقه کار مؤثر شروع کرد و با برنامهریزی بهتدریج زمان را افزایش داد. آموزش مدیریت زمان و اولویتبندی وظایف را در برنامه آموزشی قرار دهید تا افراد بدانند چگونه فعالیت را با شغل یا مسئولیتهای دیگر ترکیب کنند.
- راهکار عملی: ساختن یک برنامه ۳۰ روزه با گامهای روزانه و اهداف کوچک، استفاده از ابزارهای زمانبندی و تقویم هوشمند، و تعیین یک روتین مشخص (مثلاً ۲۰ دقیقه صبح و ۱۰ دقیقه عصر برای پیگیری) کمک میکند. همچنین، مثالهایی از افراد موفق که با زمان کم به نتایج قابل قبول رسیدند منتشر کنید.
۳. «پول زیادی لازم دارم»
- دلیل: برداشت اشتباه درباره هزینههای شروع و سرمایه اولیه باعث میشود افراد فکر کنند ورود به این کسبوکار نیازمند مبلغ هنگفتی است. تبلیغات اغراقآمیز یا توضیحات ناقص فروشگاهها هم میتواند این تصور را تقویت کند.
- پیشگیری: از ابتدا شفاف درباره حداقل سرمایه مورد نیاز، هزینههای بالقوه و مراحل جذب منابع توضیح دهید. نمودار هزینهها، مثالهای واقعی و برنامههای شروع با سرمایه کم را ارائه کنید.
- راهکار عملی: پیشنهاد پلنهای ورود با هزینه پایین، استفاده از بستههای تست، ارائه راهنمای مدیریت مالی ساده و نشان دادن نمونه افرادی که با سرمایه اندک شروع کردند و رشد کردهاند. همچنین معرفی استراتژیهای کمهزینه بازاریابی (مثل محتوای ارگانیک) مفید است.
۴. «من آدم فروش نیستم»
- دلیل: نگرانی از فشار فروش و ترس از رد شدن باعث میشود افراد خود را غیرفروشنده ببینند. بسیاری فروش را امری ذاتی و نه اکتسابی میپندارند و فکر میکنند بدون استعداد ذاتی نخواهند توانست موفق شوند.
- پیشگیری: آموزش فروش نرم و ارتباط مشاورهای را از روز اول ارائه دهید تا افراد بفهمند فروش یعنی کمک به حل مشکل مشتری نه فشار آوردن. تمرینهای نقشآفرینی و مثالهای واقعی از مکالمات ساده و مؤثر ارائه شود.
- راهکار عملی: تمرینهای روزانه مثل ضبط مکالمات دوستانه، استفاده از داستان شخصی برای معرفی محصول، و یادگیری تکنیکهای سوالپرسش و گوش دادن فعال. همچنین سیستمی برای بازخورد و رشد مهارتها فراهم کنید تا فرد با اعتماد بیشتر وارد مکالمه شود.
۵. «اهمال کاری و تعویق برای استارت کار»
- دلیل: اهمالکاری و انتظار برای شرایط ایدهآل یکی از دلایل اصلی تعویق شروع است. افراد ترجیح میدهند اقدام را به فردا موکول کنند، چون معتقدند شرایط بعدی مناسبتر خواهد بود.
- پیشگیری: آموزش تعیین اهداف کوتاهمدت و بلندمدت و تأکید بر ارزش آغاز حتی با گامهای کوچک. ایجاد برنامههای چالشی ۳۰ روزه یا تعهد عمومی (مثلاً در گروه) میتواند انگیزه ایجاد کند.
- راهکار عملی: طراحی چکلیست روزانه، تقویم پیگیری و سیستم پاداش برای هر هدف کوچک. همراهی مربی یا یک هممسیر که مسئولیت پیگیری را دارد نیز کمککننده است. ثبت پیشرفتها و بازبینی هدفها به صورت هفتگی توصیه میشود.
۶. «من تجربه ندارم»
- دلیل: نبود آشنایی با فرآیند فروش، بازاریابی و مدیریت شبکه باعث میشود فرد خود را ناتوان ببیند. فقدان تجربه معمولاً با احساس بیاطمینانی همراه است و جلو شروع را میگیرد.
- پیشگیری: فراهم کردن مسیر یادگیری ساختاریافته با سطوح مبتدی تا پیشرفته. ارائه منابع سبک، ورکشاپهای عملی و جلسات پرسشوپاسخ برای حل ابهامات از ابتدا مهم است.
- راهکار عملی: برنامه آموزشی ۶۰–۹۰ روزه با تمرینهای روزانه، کارگاههای عملی و کوچینگ هفتگی. نهادینهسازی مهارتها از طریق تمرین واقعی (مثلاً دعوت ۵ نفر برای معرفی محصول) و فیدبک مداوم کمک میکند تجربه لازم شکل بگیرد.
۷. «من سنم زیاد است»
- دلیل: باورهای فرهنگی و شخصی درباره محدودیت توانایی با افزایش سن باعث میشود افراد بالای ۴۰ یا ۵۰ سال احساس کنند فرصتی برای شروع ندارند. این باور اغلب از تعمیمدادن چند نمونه ناموفق به کل جامعه ناشی میشود.
- پیشگیری: معرفی نمونههای موفق با گستره سنی متفاوت، تأکید بر مزایای سن مثل تجربه بیشتر، شبکه ارتباطی گستردهتر و مهارتهای زندگی. تولید محتوا که تصویر موفقیت را برای همه سنین نشان دهد موثر است.
- راهکار عملی: تاکید بر استفاده از تجربیات تخصصی قبلی برای حل مسأله مشتری، ارتقاء مهارتهای دیجیتال با آموزشهای ساده، و برنامهریزی زمانی متناسب با توان هر فرد. نمایش داستانهای واقعی افرادی که در سنین بالاتر موفق شدند انگیزهبخش خواهد بود.
۸. «من جوان هستم، تجربه ندارم»
- دلیل: جوانان اغلب حس میکنند باید همه چیز بدانند قبل از شروع؛ ترس از طرد شدن یا از دست دادن فرصت باعث میشود به تأخیر بیندازند. آنها ممکن است فکر کنند تجربه لازم برای مواجهه با مخالفتها یا مدیریت تیم را ندارند.
- پیشگیری: فراهم کردن برنامه منتورشیپ (راهنمایی توسط یک فرد باتجربه)، کارگاههای عملی و مسیر یادگیری مشخص که کوتاهمدت و قابلدستیابی باشد. این کار کمک میکند جوانان با اعتماد بیشتری شروع کنند.
- راهکار عملی: تشویق به استفاده از شبکه نزدیک (دوستان، خانواده) برای تمرین، اختصاص اهداف کوچک قابل دستیابی، و دریافت بازخورد سریع. مدلسازی مکالمات موفق و قرار گرفتن در محیطی حمایتی، تجربه را سریعتر شکل میدهد.
۹. «بازاریابی شبکهای برای من مناسب نیست»
- دلیل: نداشتن شناخت دقیق از سبک کار، انعطافپذیری و مسیر رشد باعث میشود افراد فکر کنند این مدل کسبوکار با شخصیت یا سبک زندگی آنها همخوانی ندارد.
- پیشگیری: توضیح جزئیاتی از نقشها، روزمرگیها و نمونههای کاری مختلف در نتورک مارکتینگ. نشان دهید که مدلهای متنوعی برای فعالیت وجود دارد (کمزمان، پارهوقت، تماموقت، تخصصمحور).
- راهکار عملی: تحلیل نقاط قوت شخص و مطابقت آنها با سبکهای کار موجود، ارائه برنامههای آزمایشی پارهوقت و مشاهده نتایج در ۶۰–۹۰ روز. این روش به فرد کمک میکند تا تصمیمگیری مبتنی بر تجربه داشته باشد.
۱۰. «کار خیلی سخت است»
- دلیل: دیدن نتایج سریع در برخی افراد موفق یا شنیدن داستانهای دشوار باعث میشود افراد فکر کنند مسیر پر از مانع است و مخصوص افراد استثنایی میباشد. این دید اغلب مانع شروع میشود.
- پیشگیری: نشان دادن مسیر گامبهگام، تقسیم کارها به بخشهای کوچک و ارائه برنامههای آموزشی قابل پیادهسازی. همچنین نمایش تفاوت بین تلاش هوشمندانه و صرف زمان طولانی مفید است.
- راهکار عملی: تقسیم اهداف به موارد کوچک روزانه، قرار دادن معیارهای اندازهگیری پیشرفت و برگزاری جلسات بازبینی هفتگی تا فرد ببیند پیشرفت واقعی اتفاق میافتد. ارائه پشتیبانی مربی و شبکهای که همواره همراهی کند، فشار را کم میکند.
برای یادگیری روش حل 100 آبجکشن رایج در بازاریابی شبکه ای به لینک پایین مراجعه کنید
دیدگاهتان را بنویسید